به گزارش خبرنگار مهر، سهراب سپهری از خانواده ادبیات است. پدربزرگش ملکالمورخین و لسانالملک سپهر، نویسنده ناسخالتواریخ و مادربزرگش، حمیده سپهری است که چند شعر او در کتاب زنان سخنور ایران چاپ شده است. سپهری در سال 1307 در کاشان متولد شد و پس از گذراندن مراحلی از تحصیل دوره پنجسالهای را در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران سپری کرد. او پیش از آمدن به تهران، شعر «در کنار چمن» یا «آرامگاه عشق» را به تاثیر از زهره و منوچهر ایرجمیرزا سرود. و گاهی نیز در انجمن ادبی صبای کاشان شرکت میکرد.
استعداد سپهری در زمینه نگارگری نیز از دوره کودکیاش بروز پیدا کرد. او در کتاب اتاق آبی از علاقه به نقاشی، در کودکیهایش سخن میگوید، همچنان که از همان کودکی نیز شعر سروده و سرایش دوبیتی را تجربه کرد. شعرهای این دوره او به فارسی و گاه به لهجه کاشانی سروده شدهاند. سپهری به کشورهایی چون ژاپن، هندوستان، آمریکا و افغانستان سفر کرده و از این سفرها، تجربهها و اندوختهها داشته و درسها آموخته است. سفر او به اروپا و گشت و گذار او در آن، از طریق زمینی بوده است.
تامل در شعر سپهری نشان میدهد که او با درونمایه و محتوای ادب کلاسیک فارسی آشنایی عمیق دارد، اما به شکل خودآگاهانهای از تکرار تصویرهای شعری کلاسیک دوری میجوید. رمز و راز تازگی زبان سپهری را میتوان در کارکرد این خودآگاهی جست و جو کرد. سپهری در سال 1334 چند شعر ژاپنی را به فارسی ترجمه و در مجله سخن منتشر کرد. دیوان شعر سپهری با عنوان «هشت کتاب» در سال 1356 یعنی سه سال پیش از مرگش منتشر شد.
ترجمه اشعار سپهری، اغلب توسط ادیبان ایرانی که شعر او را دارای جاذبه جهانی یافتهاند، انجام شده است. گلی ترقی داریوش شایگان در سال 1358 حجم سبز را به زبان فرانسه و علی کوشانپور و نسترن نصرت زادگان هشت کتاب را به انگلیسی ترجمه کردند. محمد کانار نیز هشت کتاب را به ترکی استانبولی برگرداند و دهها کتاب و مقاله درباره زندگی و شعر او نوشته شد.
کتاب «سهراب سپهری» شامل بخشهایی با این عناوین است: شیوه شاعری سپهری، شهر گمشده، فلسفههای لاجوردی، قطار سوم، سفر آینهها، صدای فاصلهها و در نهایت هم بخش سپهری و پیاژه. متن کتاب پیش رو و عنوانهای مطرح در آن، اغلب به تصویرپردازی سپهری، اندیشه و عاطفه او پرداخته است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
گفتیم که از دیدگاه سپهری، جهان تنهایی، جهانی زیبا و گسترده است. او خود را به جهان تنهایی پیوند میدهد و میگوید: «بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است/ و خاصیت عشق این است». پس تنهایی ویژگی عشق است. اما در شعر سهراب، عشق چگونه تبیین شده است؟ لازمه پاسخ به این پرسش، بررسی پیشینه مباحث نظری عشق است. شاید دو رساله «ضیافت» و «فدروس» افلاطون از کهنترین نوشتارهایی باشند که در آنها از عشق سخن رفته است. همچنین افلاطون در کتاب سوم از کتابهای دهگانه جمهور، عشق حقیقی را «عشق متین و حکیمانه که موضوع آن نظم و زیبایی است؛ میداند» او همچنین معتقد است که «نباید گذاشت جنون یا هر نوع افراط در این عشق راه یابد» و در رسالههای «ضیافت» و فدروس، «عشق جسمانی را پلی برای رسیدن به گلزار زیباییهای روح میداند» اینگونه است که میتوان تاثیر افلاطون را بر اندیشه عارفان ما در مورد عشق حقیقی و عشق مجازی شناخت.
پیشینه منازعه عشق و عقل در آثار عرفانی زبان فارسی، شاید به مناظره عقل و عشق در رساله کنزالسالکین خواجه عبدالله انصاری (396 ـ 481) برسد. در این مناظره، سرانجام عشق بر عقل چیره میشود. این موضوع در آثار دیگران نیز ادامه مییابد.
نجمالدین رازی در رساله عشق و عقل چنین مینویسد: «تخم عشق در بدایت حال اگرچه به تصرف «ثم رشّ علیهم من سیرة نوره» در زمین ارواح انداختند؛ اما تا آب «لا اعبد ربا لم اره» بدان نرسید، سبزه «انّی ذاهب الی ربی» پدید نیامد؛ اما امام احمد غزالی، روح را که بستر رویش عشق است، به زمینی که محل رویش گیاهان است مانند میکند. افزون بر این، عشق به طور تلویحی، علت غایی روح شناخته میشود. مناظره عشق و عقل خواجه عبدالله انصاری و چیرگی عشق بر عقل در آثار دیگران نیز ادامه مییابد. از دیدگاه اینان، با مرکب عشق میتوان به حقیقت رسید و آب حیات همان حقیقت عرفانی است که عقل قادر به شناخت آن نیست و دل طالب و خواهان آن است.
این کتاب با 214 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 8 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما